زال
زال
زال از قهرمانان اسطوره‌ای ایرانی است که نامش در شاهنامه رفته‌است. زال در پارسی به معنای سپیدمو است. وی پسر سام و پدر رستم است. سام از آن که پسرش با موی سپید و در شکل پری یا دیو به دنیا آمده بود ناخرسند بود. از این رو او را در پای کوهی که سیمرغ بر آن آشیان داشت رها کرد. سیمرغ نوزاد را یافت و به آشیانه خود برد و بزرگ کرد. از این پس سیمرغ تا پایان زندگی یاور زال و پسرش رستم است.





تولد زال

سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگامیکه زال را با سپیدموی مشاهده کنند و از او دلیلش را به پرسند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایران‌زمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز



زال و سیمرغ

به روایت شاهنامه فردوسی سیمرغ دوبار به یاری زال و رستم می‌آید. نخست وقتی که رودابه به دلیل بزرگی جثه نوزاد نمی‌توانست فارغ شود، در این هنگام سیمرغ نزد زال آمده به او می‌آموزد که چگونه نوزاد را از پهلوی مادر بزایانند . بار دوم در داستان نبرد رستم و اسفندیار به یاری رستم آمده و ترفند نابود کردن اسفندیار را به رستم می‌آموزد.

زال بر وزن سال، پیر و فرتوت و سفید موی باشد و چون او «سفید موی» به دنیا آمد او را به این نام خوانند. ریشهٔ این نام در اوستا zar (پیر شدن) در هندی باستان Jāra-Jar (پیر شدن)، بلوچی lāz (زن:زوجه) است. کلمهٔ «زر» در فارسی لغتی است هموزن «زال»، که «ر» به «ل» بدل شده. زال یعنی مانند پیران سپید موی بودن.




بازگشت زال

سام پس از مراجعت پسرش زال، به جبران اشتباهات گذشته پرداخت. و منوچهر نیز ملاحظات لازم را در حق پسرک جوان مبذول داشت. وقتی سام در جنگ مازندران از دنیا رفت، فرمانروایی سام به درخواست بزرگان به زال سپرده شد.




سرانجام زال

بعد از آنکه بهمن زابل را فتح می کند و فرامرز را می کشد زال را به اسارت گرفته و او را در غاری در البرز کوه زندانی می نماید در نسخه اصلی شاهنامه از سرنوشت زال پس از اسارت در غار البرز کوه سخنی بمیان نیامده است امّا در ملحقات شاهنامه آمده است که زال به جادوی جادوگری که بهمن را یاری می کرده است قرنها در همان غار در غل و زنجیر بوده است تا سرانجام در سالهای نه چندان دور از دنیا می رود.




زو (شاهنامه)

زو، زوتهماسپ، زاب یا اوزاو (بر اساس اوستا)، در شاهنامه فردوسی پسر تهماسب است. پس از آن که افراسیاب، نوذر را کشت؛ زو به شاهی رسید. زو پنج سال پادشاهی کرد و به یاری توس، گستهم و رزمان با افراسیاب جنگید و پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زو صلح را پذیرفتند. زو در ۸۶ سالگی مُرد. پس از مرگ او، گرشاسب به پادشاهی رسید.




سال قحطی

پادشاهی زو در دورانی بود که ایران به سبب فقدان اتحاد و همبستگی دچار ضعف شدید و در فقدان پادشاه قانونی، هر قوم و قبیله در اینسو و آنسوی کشور ادعای پادشاهی می‌نمود مضاف بر این مشکل دوران قحطی نیز بر مشکلات عدیده افزوده شد. گزارش قحطی دوران زوطهماسب به غیر از شاهنامه در متون عبری نیز ذکر شده است، منابع عبری شاه مزبور را ارفکشاد نام می‌برند.
گزارش شاهنامه
همان بُد که تنگی بُد اندر جهان شده خشک خاک و گیا را دهان
نیامد همی ز آسمان هیچ نم همی برکشیدند نان با دِرم
دو لشکر بر آن گونه تا هشت ماه به روی اندر آورده روی سپاه




ایران در زمان زو

پس از مرگ منوچهر فرزندش نوذر بر تخت سلطنت ایران جلوس نمود و تا هنگامیکه منوچهر زنده بود تورانیان جسارت تجاوز به خاک ایران را نداشتند ولی پس از مرگ وی، تورانیان دوباره ایران را آماج تاخت و تاز قرار دادند. در زمان نوذر ایران تجزیه گشت و این وضعیت احتمالا تا پایان جنگ بزرگ کیخسرو ادامه داشت در این مدت اطراف و اکناف کشور شاهکان خودکامه و نیمه مستقل به حکمرانی ادامه می‌دادند. شاید زابلیان هم نتوانستند در برابر تورانیان مقاومت نمایند و همهٔ اقوام و طوایف دوباره یوغ توران را متحمل گشت.

جنبش‌های اینجا و آنجا در ایران کاملا محو و نابود نشد این مسئله را همهٔ منابع چون آثار میخی، منابع یونانی و شاهنامه تأئید می‌کنند. مانند «قیام مادی‌ها» برهبری دیاکو که در سال - ۷۱۵ پ. م. - سرکوب شد و وی توسط سارگون دوم به اسارت در آمد. مشابه همین اتفاق در شاهنامه کیکاووس است که با تلاش و اعتماد به نفس به جنگ دیوان مازندارن رفت ولی اسیر شد.

شباهت تاریخی کیکاووس شاهنامه و دیاکو در تاریخی، این فرض را تقویت می‌نماید که کیکاووس در سال ۷۱۵ پ. م. می‌زیسته و در اسلاف او به اسامی کی‌قباد و گرشاسپ تا زو دو نسل فاصله داشته است. چون به تاریخ‌گذاری شاهنامه نمی‌توان اعتماد داشت، حداقل باید زوتهماسپ پنجاه سال پیش از کیکاووس حکومت کرده باشد. سال قحطی و خشکسالی بزرگ احتمالا باید پیرامون سال‌ - ۷۶۵ پ. م. - وقوع یافته باشد.




یودیف

برخی تألیفاتی که به تاریخ ماد مربوطند در دورهٔ نفوذ فرهنگ هلنیسم در آسیای مقدّم مدوّن گشتند از روایات تاریخی یونان جدا می‌باشند و جنبهٔ خاصی دارند - از قرن یکم تا قرن سوم پ. م. - . از آنجمله است کتاب یودیف که اصل آن به زبان آرامی بوده است. «یودیف» شرح داستان دلیرانهٔ زن یهودی است که میهن خویش را از شرّ «اولوفرن» ستمگر، سردار بُخت‌النصر ( نبوکدنصر ) آزاد می‌سازد. این اثر با شرح جنگ بُخت‌النصر علیه آرپاکساد پادشاه ماد، آغاز می‌گردد.

جنگ بُخت‌النصر علیه آرپاکساد که در منابع عبری مذکور است در شاهنامه هم به نحوی دیگر آورده شده فقط اسامی مردان و نواحی با یکدیگر متمایز بوده و گاهی هم جای اسامی مردان و نواحی در کتاب یودیف با یکدیگر عوض شده است. با توجه به عدم شناخت مؤلف کتاب یودیف به فرهنگ و جغرافیای سرزمین ماد این مسئله قابل درک است، این واقعه در شاهنامه تحت عنوان پادشاهی «زوطهماسپ» نقل شده و قهرمانان جنگ بجای بخت‌النصر و آرپاکساد با عناوین افراسیاب و زوتهماسپ ذکر می‌شوند.

به عقیدهٔ بعضی محققان، آرپاکساد شاه ماد نامی که در تألیف یودیف از آن یاد می‌شود نه اسم پادشاه، بلکه یک اصطلاح جغرافیایی و سرزمینی بوده است. این واژه در زبان آذری، به معنی قحطی و کسادی جو است. اطلاق این عنوان به سبب خشک‌سالی و متعاقب آن قحطیی بود که در آن دوران در بخش وسیعی در خاورمیانه اتفاق افتاد. اگر به گزارش زوتهماسپ در شاهنامه دقت شود این نکته محرز می‌گردد که در دورهٔ حکوکت پنج سالهٔ زو قحطی ارزاق شدید شد و با هم‌وزن درهم نان تهیه می‌شد. در آن دوران « نان‌جو » قُوت اصلی مردم را تشکیل می‌داد و هنوز گندم شناخته شده نبود.





سام پسر نریمان
سام پسر نریمان، پدر زال و پدر بزرگ رستم است. او از تبار گرشاسپ (پهلوان)، پهلوان اسطوره‌ای ایران می باشد. شاید در آغاز جوانی سام صاحب فرزند نمی‌شد این موضوع را فردوسی تلویحاً در داستان «اندر زادن زال» گزارش می‌کند. زمانیکه زال به دنیا آمد همهٔ موهای تنش سفید بود و کسی از شبستان جرئت نکرد این خبر را به سام برساند و یک هفته خبر مسکوت ماند. عاقبت دایه‌ای شیردل پیش سام آمد خبر تولّد را به سام گفت و وی فوراً به شبستان آمده و کودک را سپید موی دید بسیار برآشفت.





نگرانی سام از تولد زال

سام بیشتر بخاطر آن نگران بود که اگر بزرگان و سرداران زابلی هنگام جشن تولد فرزندش او را سپیدموی یافتند و از او دلیلش را پرسیدند چه جوابی به بزرگان دارد بدهد، بر همین اساس تصمیم گرفت تا کودک را که اهریمن نژاد نامیده بود از خود دور کند تا مورد شماتت قرار نگیرد. اقدام سام بدین صورت نقل شده:
چو آیند و پرسند گردنکشان چه گویم ازین بچّهٔ بدنشان
چه گویم که این بچّهٔ دیو چیست پلنگست و دو رنگست و گرنه پریست
ازین ننگ بگذارم به ایران‌زمین نخواهم برین بوم و بر آفرین
به فرمود پس تاش برداشتند از آن بوم و بر دور بگذاشتند
بجایی که سیمرغ را خانه بود بدان خانه این خُرد بیگانه بود
نهادند بر کوه و گشتند باز برآمد برین روزگاری دراز

مطلب قابل تأمل در این سروده نام ایران‌زمین است و محتملا این عبارت از این دوران‌ها کم‌کم متداول می‌گشت و نکتهٔ دیگر روابط صمیمی ایران و زابُل است که سام در حال اضطراب و فرار ایران را مأمن خویش انتخاب می‌نماید این موضوع در روابط خارجی میان دو کشور مهم بوده است. درموعظهٔ سام عبارتی مانند گناهکار، آهرمن، دیو، پری و سیمرغ اظهار شده که به آیین و فرهنگ زابلیان مربوط است.




در ادبیات پارسی


رودکی و فردوسی
از بخشش و بخشایش، بهرام دگر آمد از مردمی و مردی، سام دگر آمد
... ...
سپه کش چو قارن، مبارز چو سام سپه تیغ‌ها برکشد از نیام




یادواره

در سال‌های ۱۳۵۰ و ۵۱ چهار کشتی جنگی ساخت بریتانیا با نام ناوچه‌های کلاس سام و اولین آن‌ها با نام ناوچه سام (یا سام۱) به نیروی دریایی ایران پیوستند. نام این ناوچه ها پس از انقلاب و در دهه ۱۳۶۰ به کلاس موج و ناوچه موج تغییر یافت.




سهراب پسر رستم
سهراب شاهنامه، فرزند رستم و از بطن تهمینه دختر شاه سمنگان است. وی در سمنگان که بخشی از توران محسوب می‌شد به دنیا می‌آید. رستم پس از بدنیا آمدن سهراب مهره‌ای بر بازوی وی می‌بندد تا شناسه‌ای باشد برای فرزندش و سپس توران را ترک می‌کند.




معنای نام
نام سهراب همان کلمه ی سرخاب است که از sohr به معنای "سرخ" + ab "آب" تشکیل شده و به معنای دارنده ی آب و رنگ [خون] سرخ است، همچون یاقوت و شراب.




سهراب در جوانی

سهراب پس از شناختن اصلیت خود و دریافتن اینکه فرزند رستم است تصمیم می‌گیرد که ابتدا ایران و سپس توران را فتح کرده و پدر خود را بر تخت شاهی هر دو کشور بنشاند. افراسیاب پادشاه توران پس از دریافتن تصمیم سهراب از فرصت استفاده کرده با سپاهی او را روانه ایران می‌کند. کیکاووس شاه ایران پس از با خبر شدن از لشکرکشی تورانیان، رستم را برای مقابله با آنان به محل نبرد اعزام می‌کند.

در ادامه همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا اینکه پدر و پسر رو در روی یکدیگر قرار گیرند. سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل می‌گیرد واز او می‌خواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر. اما رستم هر بار انکار می‌کند و خود را معرفی نمی‌کند.

پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته می‌شود. رستم پس از فرو کردن خنجر در پهلو سهراب خفتانش را می‌گشاید و مهره را بر بازوی فرزند می‌بینید و همان دم، آه فغان می‌کند که چرا خنجر بر پهلو پسر فرو کرده‌است. در حال پیکی به سوی کیکاووس می‌فرستد تا برایش نوش‌دارو ارسال کند. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم داشت آنقدر در ارسال نوش‌دارو تعلل می‌کند تا سهراب جان می‌دهد.





شاهنامه حیرتی تونی

شاهنامهٔ حیرتی تونی یا «کتیب معجزات» حماسه‌ای است مذهبی و کمیاب و نادر الوجود در ادبیانت فارسی، پیرامون رشادت‌های پیامبر اسلام و امامان که توسط حیرتی تونی تدوین شده‌است. این اثر در بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف در دوران سروده صفویه شده‌است.

وی در به نظم در آوردن کتاب از «بهجه المباهج» نوشته حسن سبزواری استفاده کرده‌است.

این اثر در ۲۱۶۰۰ بیت سروده شده‌است.




آرش کمانگیر

آرش کمانگیر یا آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر (به اوستایی: اِرِخْشَه و به پهلوی اِرَش شیپاک‌تیر) نام یکی از اسطوره‌های کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره‌است. آرش، بزرگ‌زاده‌ای از باشندگان طبرستان و از سپاهیان منوچهر بود که پس از پایان جنگ ایران و توران به عنوان کماندار ایرانی برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و از بالای کوه "اییریو خشوتا" از چهارمین کشور روی زمین در زادگاه فریدون رفت و با تمام نیرو تیری را به سوی کوه "خوانونت" در خاور رها کرد.




داستان آرش

در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، در جنگی با توران، افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره می‌کند. سرانجام منوچهر پیشنهاد سازش می‌دهد و تورانیان پیشنهاد آشتی را می‌پذیرند و برای پذیرش این پیشنهاد سازش و کوچک‌انگاری ایرانیان پیشنهاد می‌کنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و محل فرو افتادن آن تیر، مرز ایران و توران شناخته شود.

در ایران کسی جرات این کار را به خود نمی‌دهد. آرش که پیک لشکر ایران بود پیامی را به لشکر توران می‌برد. پادشاه توران برای کوچک‌ شماردن بیشتر ایرانیان خود آرش را برمی‌گزیند و آرش وادار به پذیرش این کار می‌شود. از آن سو در لشکر ایران همه بر آرش خرده می‌گیرند که چرا این پیشنهاد را پذیرفتی و اینکه این کار باعث ننگ ایران خواهد شد.

آن گاه آرش بر فراز دماوند می‌رود و تیر را در چله کمان گذاشته و پرتاب می‌کند.* آرش که همه هستی‌ و توانش را برای پرتاب تیر گذاشته بود، پس از این تیراندازی از خستگی جان می‌دهد؛ پیکرش پاره پاره شده و در خاک ایران پخش می‌شود و روانش در تیر دمیده می‌شود. تیر از بامداد تا هنگام غروب خورشید پرواز کرده و در کنار رود جیحون یا آمودریا بر درخت گردویی فرود می‌آید، که آنجا مرز میان ایران و توران خوانده می‌شود.* بر پایه برخی واگویه‌ها اسفندارمذ تیر و کمانی که به آرش داده بودند و گفته بودند که این تیر بسیار دور خواهد رفت اما هر کس که تیری با آن بیاندازد، جان خواهد داد. با این همه آرش برای آماده از خودگذشتگی بود و آن تیر و کمان را گرفت.

بسیاری آرش را از نمونه‌های بی‌همتا در اسطوره های جهان دانسته‌اند؛ وی در ایران، نماد جانفشانی در راه میهن است.





آرش در شاهنامه

واگویی داستان آرش کمانگیر در شاهنامه نیامده است اما شاهنامه از آرش کمانگیر نام برده است و در شاهنامه به داستان آرش اشاره شده‌است. برای نمونه در بخش پادشاهی شیرویه:
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر چو پیروزگر قارن شیرگیر
بزرگان که از تخم آرش بدند سبکبار و جنگی و چابک بدند
که سامیش گرزست و تیر آرشی .........
دو فرزند او هم گرفتار شد برو تخمهٔ آرشی خوار شد
جوان بی‌هنر سخت ناخوش بود اگر چند فرزند آرش بود
من از تخمهٔ نامور آرشم {{{2}}}

اسطوره آرش کمانگیر از داستان‌هایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در چند شعر با سرفرازی نام برده شده اما داستان یا اسطوره آرش در شاهنامه بیان نشده است.




در کتابهای دیگر

در کتاب‌های پهلوی و نیز در کتاب‌های تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شده‌است. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو می‌کند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش می‌داند. در اوستا آرش را اَرِخشه خوانده‌اند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کرده‌اند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». برخی بر این باورند که منظور از آرش، فرمانروای پارتی گرگان بوده که به زور تیر و کمان دشمن را از مرز ایران دور کرده‌است.





آرش در فرهنگ دهخدا

نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر. منوچهر در آخر دوره حکمرانی خویش از جنگ با فرمانروای توران، افراسیاب، ناگزیر گردید. نخست غلبه افراسیاب را بود و منوچهر به مازندران پناهید لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری گشاد دهد و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد، آرش نام پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و بکنار جیحون فرود آمد و جیحون حدّ شناخته شد. در اوستا بهترین تیرانداز را «اِرِخ ِش َ» نامیده و گمان می‌رود که مراد همان آرش است . طبری این کماندار را «آرش شاتین » می‌نامد و نولدکه حدس می‌زند این کلمه تصحیف جمله اوستائی «خَشووی ایشو» باشدچه معنی آن «خداوند تیر شتابنده » است که صفت یا لقب آرش بوده‌است. و بروایت دیگر رب النوع زمین (اسفندارمذ) تیر و کمانی به آرش داد و گفت این تیر دورپرتاب است لکن هرکه آن را بیفکند بجای بمیرد. و آرش با این آگاهی تن بمرگ درداد و تیر اسفندارمذ را برای سعه و بسط مرز ایران بدان صورت که گفتیم بیفکند و درحال بمرد. (از تاریخ ایران باستان حسن پیرنیا):


چون کار بقفل و بند تقدیر افتد از جیب خرد کلید تدبیر افتد
آرش گهرم ولی چو برگردد بخت در معرکه پیکان و پر از تیر افتد

(خسروی)


از آن خوانند آرش را کمانگیر که از آمل* بمرو انداخت یک تیر
ترا زیبد نه آرش را سواری که صدفرسنگ بگذشتی ز ساری

(ویس و رامین)


و افراسیاب تاختن‌ها آورد و منوچهر چند بار زال را پذیره فرستاد تا ایشان را از جیحون زانسوتر کرده، پس یک راه افراسیاب با سپاهی بی اندازه بیامد و چند سال منوچهر را حصار داد اندر طبرستان و سام و زال غائب بودند و در آخرصلح افتاد به تیر انداختن آرش و از قلعه آمل با عقبه مزدوران برسید و آن مرز [ را ] توران خوانده‌اند. (مجمل التواریخ ) .




آرش در ادبیات معاصر

سروده سیاوش کسرایی با نام آرش کمانگیر که در کتاب فارسی پنجم دبستان پیش از انقلاب ایران نیز آورده شده بود.
بهرام بیضایی نمایشنامه‌ای با نام و دورن‌مایه داستان آرش دارد.
توران شهریاری شاعر ایرانی نیز سروده‌ای به نام آرش و تیرگان دارد.





کیانیان

کیانیان دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی است. از این سلسله در منابعی مانند : اوستا کتاب مقدس زرتشتیان، داستانهایی که در سلسله ساسانیان رواج داشته و کتاب‌های پهلوی کهن مانند بندهش، دینکرد، مینوی خرد و ... آمده است. برخی باستان شناسان و محققین معتقدند که چنین سلسله‌ای وجود داشته است و وجود آن بر پایه افسانه‌ها نبوده است، بر این اساس این سلسله زمانی در ایران حکمرانی می‌کرده است. برخی دیگر نیز پادشاهان این سلسله را معادل با پادشاهان مادها میدانند.

کیانیان در اوستا نام خانوادگی سلسله‌ای سلطنتی نیست، اما در عهد ادبیات میانهٔ ایرانی، در متن‌های پهلوی، افراد این خاندان پادشاهانی شمرده می‌شوند که بعد از پیشدادیان به فرمانروایی ایران رسیده‌اند.

در شاهنامه‌ی فردوسی نیز سلسلهٔ کیانیان بعد از پیشدادیان به حکمرانی می‌رسد و موسس این سلسله نیز بر پایه اطلاعات شاهنامه کی‌قباد است و با مرگ اسکندر پسر دارا نیز این سلسله منقرض می‌شود.




واژه‌شناسی

کیانیان (در اصل کَیان یا کَویان) جمع واژهٔ «کَی»، به معنای حکیم و دانشمند می‌باشد. این واژه در اوستا به شکل «کَوی» آمده‌است.




کَویان (کیانیان) در اوستا

کَوی‌ها و کَرپنان (karpan) در اوستا گروهی خاص از روحانیانِ دارای مذهب دیو یسنا هستند که با زرتشت دشمنی می‌کردند. اما از هشت تن نیز -که مردمانی نیک بودند و پیش از زرتشت زندگی می‌کردند- با لقب کَوی یاد شده است. اسامی این هشت تن از این قرار است:

کَوی‌کوات (Kavi Kavat)، به فارسی: کی‌قباد

کَوی‌ائی‌پی‌وُهو (Kavi Aipivohu) به فارسی : کی اپیوره

کَوی‌اوسَذَن (Kavi Usazn)، به فارسی: کی‌کاووس

کَوی‌اَرشن (Kavi Arshan) به فارسی:کی‌آرش

کَوی‌پیسینه (Kavi Pisinah) به فارسی:کی‌پشین

کَوی‌بیَّرشن (Kavi Byarshan)به فارسی : کی به آرش

کَوی‌سیّاوَرشَن (Kavi Syavarshan)، به فارسی: کی‌سیاوش

کَوی‌هئوسرَوَه (Kavi Haosravah)، به فارسی: کی‌خسرو

از این افراد، کی‌قباد، کی‌کاووس و کی‌خسرو به پادشاهی رسیدند. دو تن دیگر نیز خارج از این گروه، در سلسلهٔ کیانیان، در زمان زرتشت می‌زیسته‌اند:

اَئوروت‌اَسپَ (Aurvataspa)، به فارسی: کی‌لهراسپ و کَوی‌ویشتاسپَ (Kavi Vishataspa)، به فارسی: کی‌گشتاسپ. ترتیب و توالی پادشاهان ماد به وضوح نشانگر آن هستند که اینان همان کیانیان اوستا و کتب پهلوی و شاهنامه هستند که بیشتر تحت القاب مربوطه مهم خودشان معرفی شده اند. که ما نامها و یا القاب ایشان را جداگانه به ترتیب توالی تاریخی شان می آوریم تا مورد مقایسه قرار گیرند: پادشاهان ماد: دایائوکو (715-768 ق.م)، اوپیته یا اوپیس (؟685-715ق.م) [دارای چهار اولاد ذکور]، خشثریته (647- ؟ 685 ق.م)، فرائورت (625-647 ق.م)، کی آخسارو (585-625ق.م) و آستیاگ (؟555- 585ق.م). پادشاهان کیانی: کی قباد، کی اپیوه[دارای چهار اولاد ذکور]، کیکاوس (یعنی پادشاه سرزمین چشمه ها= کاشان)، فرود-سیاوش، کیخسرو و آژدهاک (که نامش با اژی دهاک بابلی= یعنی خدا- پادشاه ماروش بابلی یعنی مردوک مشتبه شده و از رده پادشاهان کیانی خارج شده است).




پادشاهان کیانی

سلسلهٔ کیانیان را به سه دوره می‌توان تقسیم نمود :



از کی‌قباد تا کی‌خسرو

این دوره از سلسله با پادشاه شدن کی‌قباد شروع می‌شود و با ناپدید شدن کی‌خسرو خاتمه میابد. خصیصهٔ بارز این دوره نبردهای طولانی مدت ایران و توران می‌باشد. این نبردها با کشته شدن سیاوش، پسر کی‌کاووس، بدست افراسیاب، و کین خواهی سیاوش بوسیلهٔ ایرانیان به اوج خود می‌رسد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:

کی‌قباد

کی‌کاووس

او دومین پادشاه کیانی است. برخی او را معادل با کمبوجیه در نظر می گیرند. او پدر سیاوش است.





کی‌خسرو

کیخسرو پسر سیاوش و فرنگیس است. او را بزرگترین پادشاه کیانی می دانند. همو است که با لشکرکشی به توران، به خونخواهی سیاوش افراسیاب را می کشد و بدین ترتیب به جنگ‌های ایران و توران پایان می دهد. برخی او را با کورش بزرگ یکی می دانند.




از لهراسپ تا گشتاسپ

مهم‌ترین ویژگی این دوره ظهور زرتشت و نبردهای گشتاسپ و پسرانش برای گسترش دینِ بهی می‌باشد. پادشاهان این دوره از این قرار می‌باشند:
لهراسپ
گشتاسپ



از بهمن تا اسکندر

این دوره از شاهنشاهی کیانیان را می‌توان بخش تاریخی با خاطرات مبهم ایرانیان از دورهٔ هخامنشیان دانست. با توجه به اینکه خاطرهٔ هخامنشیان نزد ایرانیان به مقدار بسیار زیادی از بین رفته بود، همچنان داستان‌هایی از آنان وجود داشت. مانند برخی روایات زندگی کوروش و اردشیرهای هخامنشی که به بهمن نسبت داده شده. پادشاهان این دوره در زیر آمده‌اند:
بهمن
همای
داراب
دارا





کی‌قباد
کی‌قباد اولین شاه از سلسلهٔ کیانیان است. پس از مردن گرشاسپ آخرین شاه از شاهان پیشدادی، با اینکه توس و گستهم، پسران نوذر، زنده بودند و خاندان فریدون هنوز از میان نرفته بود، اما چون فرّ ایزدی با آنان نبود، به شاهی نرسیدند. پس از مشورت زال با موبدان، بزرگان ایران کی‌قباد را که دارای فرّ ایزدی وبرازندهٔ تاج و تخت بود به شاهی برگزیدند. رستم پسر زال به البرز کوه رفت و او را به ایران آورد. پس از رسیدن کی‌قباد به شاهی، تورانیان که به ایران هجوم آورده بودند شکست یافته و برگشتند.




اساطیر در تاریخ

در دوران ساسانیان حتا خاطرهٔ ایران هخامنشی نیز از اذهان سترده گشته، از آن جمله نام‌های کورش، داریوش به فراموشی سپرده شده بود. در عوض قهرمانان اوستا را، از قبیل کوی‌کواد و کوی‌خسرو و کوی‌ویشتاسپ و غیره، چون شاهان باستانی ایران می‌پنداشتند. دوران سلطنت هخامنشیان در روایات شرقی قرون وسطا، تقربیا بالکل فراموش شده بوده و حتا دربارهٔ دولت پارتی یا اشکانیان نیز اطلاعات مبهم و مغشوش و مخدوشی وجود داشته است.

در تاریخ ایران باستان با دو نام «کی‌قباد» مواجه هستیم و ممکن است تاریخ و سرگذشت هر یک با دیکری مخلوط یا هر دو یکی باشند. اما در بین این دو شخصیت فقط یکی از ایشان ظاهرا به کیش زرتشت بوده و بسیار ستوده شده است. بار اول از قباد در داستان نوذر مشاهده می‌شود و آن در زمانی است که افراسیاب ایرانیان را مجبور به جنگ نموده و قباد برادر قارن شاه ری دلاورانه وارد میدان می‌شود. صحنهٔ نبرد چنان بود که یک جنگجوی تورانی از سپاه نوذر مبارز می‌طلبد ولی کسی پا به میدان نمی‌گذارد عاقبت « قباد‌پیر » به میدان می‌رود:

بشد بارمان تا بدشت نبرد سوی قارن کاوه آواز کرد
کزین لشکر نوذر نامدار که داری که با من کند کارزار
نگه کرد قارن به مردان مرد از آن انجمن تا که جوید نبرد
کس از نامدارنش پاسخ نداد مگر پیر گشته دلاور قباد
دژم گشت سالار بسیار هوش زگفت برادر برآمد به جوش

دومین کی‌قباد همان است که مقالهٔ مزبور متعلق به اوست. در دوران او هنوز ایران غرق دراغتشاش و آشوب بود و اغلب شاهان ایران به واسطهٔ زابلیان برگزیده و بر تخت شاهی جلوس می‌نمودند. اینک زوتهماسپ به سبب کهولت سن، که آن را هم نیز زال بر سر کار آورده بود در گذشته و تخت سلطنت بدون شاه مانده بود. در این زمان زال به فرزندش رستم این چنین فرمان می‌دهد:
به رستم چنین گفت فرخنده زال که برگیر گوپال و بفراز یال
برو تازیان تا به البرز‌کوه گزین کن یکی لشکر هم‌گروه
ابَر کی‌قباد آفرین کن یکی مکن پیش او بر درنگ اندکی
به دو هفته باید که ایدر بوی گه و بیگه از تاختن نغنوی
بگویی که لشکر ترا خواستند همی تخت شاهی بیاراستند

قبر مادر کیقباد: در بالای روستای جهان از روستاهای شهر بام و صفی آباد در استان خراسان شمالی در بالای کوههای شاه جهان قبری وجودارد سنگی که مردم اهالی جهان این مطلب سند به سند از اجداد آنها به اینان رسیده است این بنا که در قسمت غربی و مشرف به النگ و چشمه عباسقلی خان بافاصله 100 متر گودی وجود داردکه اطراف آنها را سنگ چین کرده اند و به مادر کیقباد منسوب است. مردم جهان می گویند قبر مادر کیقباد در زمان فتحعلی شاه شکافته شده است و منجمله تاجی را از آنجا برده اند.




گرشاسپ‌نامه

چكامه (منظومهٔ) گرشاسپ‌نامه از حماسه‌های ملی ایران، در حدود ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ بیت و در بحر متقارب (همچو شاهنامه‌) است. سرایندهٔ آن اسدی طوسی شاعر قرن پنجم هجری قمری است. این منظومه دربارهٔ دلاوری‌های گرشاسپ پهلوان سیستانی (نیای بزرگ رستم) است.

پایان نظم گرشاسپ‌نامه در ۴۵۸ هجری قمری بوده است.



نریمان
نَریمان نیای بزرگ رستم قهرمان اسطوره‌ای شاهنامه است.او از پشت گرشاسب است. نام نریمان از صفت «نئیرمنو» ، یعنى نیرومند پیدا شده كه بعدها او را به صورت پهلوانى درآوردند. و این صفت را در اوستا به گرشاسب دادند، و همین نام نریمان است كه در شاهنامه گاهى به صورت نیرم دیده مىشود. از نریمان به عنوان پهلوان معروف خاندان سام در شاهنامه سخن رفته و این پهلوان در دژ سپند كشته شد، و رستم انتقام او را بگرفت. نیرم. در اوستا صفت جهان پهلوان است و نیز نریمان پدر سام جد رستم بوده است.




تبار نریمان

قوم نریمان در سرزمین زابل باستانی سکونت داشت و وی یکی از پهلونان مقدم است. منوچهر هنگام مرگ نصایحی به فرزندش نوذر نمود که در مواقع خطر و تهدید کشور فقط از سام فرزند نریمان کمک بخواهد. شاهنامه سوای کشور زابل از نیران هم در جوار ایران یاد می‌کند و از این یادآوری معلوم می‌شود که دو کشور ایران و نیران مجاور هم بودند. به هر حال «سام‌نریمان» بسیار مورد اعتماد منوچهر بود:

که تا شاه مژگان به هم برنهاد ز سام‌نریمان بسی کرد یاد
چو نامه بر سام‌نیرم رسید یکی باد سرد از جگر بر کشید

نریمان در زمان فریدون در صحنهٔ وقایع ایران پدیدار شد، زال جریان مرگ نریمان را هنگامیکه رستم برای اوّلین بار به جنگ دشمنانش می‌رفت برای او بازگو و به ایشان چنین گفت: در جنگی بزرگ نریمان همراه فریدون بود در این نبرد ایرنیان به محاصرهٔ قلعه‌ای سرگرم بودند که ناگهان سنگی از بالای دیوار قلعه بر سر نریمان فرود آمد و را به کشت.




نصیحت زال رستم را
به خون نریمان میان را به بند برو تازیان تا به کوه سپند
یکی کوه بینی سر اندر سحاب که بر وی نپرّید پرّان عقاب
چهارست فرسنگ بالای کوه پُر از سبزه و آب و دور از گروه
... ...
نریمان که گوی از دلیران ببرد به فرمان شاه آفریدون گرد
بسوی حصار اندر آورد پای در آن راه ازو گشت پردخته جای
شب و روز بودی به رزم اندرون همیدون گهی چاره گاهی فسون
سرانجام سنگی بینداختند جهان را ز پهلو بپرداختند




همای‌نامه

همای‌نامه، حماسه‌ای است به زبان فارسی. چنان که در فشردهٔ داستان این اثر دیده می‌شود، همهٔ مایه‌های یک حماسی در این منظومه فراهم آمده‌است. نبرد با زن جادو و کشتن اژدها و شیر و دد از سوی هْمای، پهلوان داستان. نکتهٔ برگزیدهٔ این سروده، بازنمودن سیمای زنی پاک و دلیر و فرزانه‌است، گُلِ کامکار، دختر شادشام. او از مردان رویگردان است، ولی سرانجام دل به هْمای می‌بندد.

آن گاه که گُلِ کامکار، آهنگ پیوند با هْمای می‌کند، نبردهایی پیش می‌آید. آرایش‌های گوناگونی از شیوه نبرد و درگیری با زن جادو و با جهودگردی نابکار باز نموده می‌شود. ستیز با شیر و ببر و دد نیز از چاشنی‌های داستان است.

متن این منظومه که در ۴۳۳۲ بیت است، از دید دارا بودن واژگان فارسی نمونه وار و چشمگیر است.



ابومسلم‌نامه
ابومسلم‌نامه حماسه‌ای است برگرفته از زندگی ابومسلم خراسانی و درگیری وی و یارانش با حمایت معنوی امام باقر که در این داستان وی را ملقب به ابومسلم نمود با مروان آخرین خلیفه امویان به عنوان نیروی بیگانه و ضد خاندان پیامبر که به پیروزی ابومسلم و انقراض امویان می‌انجامد. این حماسه با افسانه بسیار مخلوط گشته است و زندگی و زاده شدن و نسب ابومسلم به صورت افسانه‌ای روایت می‌شود. در این حماسه نام واقعی ابومسلم عبدالرحمان بن اسد بن جنید از اهالی مرو ذکر می‌شود. گویا نخستین نسخه از این حماسه در قرن چهارم هجری قمری با نام اخبار ابی‌مسلم صاحب الدّعوة توسط ابوعبدالله مرزبانی نوشته شد.ابن اسفندیار در تاریخ طبری و ناصر خسرو در یک شعر نیز به این حماسه اشاره‌هایی داشته‌اند. ابومسلم‌نامه به زبان‌های ترکی نیز در گذشته ترجمه شد و نسخی از ابومسلم‌نامه به زبان فارسی از افرادی چون ابوطاهر طرسوسی که بیشترین نسخ مربوط به اوست و یک نسخه خواجه نصیر طوسی و ضیا نخشبی نیز تا به امروز باقی مانده است تا اینکه در زمان صفویان برای محو این اثر از خاطره‌ها تلاش بسیاری از جمله از بین بردن کتابها و از بین بردن راویان و خراب کردن مزار ابومسلم شد.




بانوگشسب‌نامه

منظومهٔ بانوگُشَسب‌نامه یا بانوگشسپ‌نامه یکی از حماسه‌های ملی ایران به زبان فارسی‌است که در شرح دلاوریهای بانو گشسپ دختر رستم است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است.

ظاهراً بانوگشسب‌نامه تنها حماسهٔ ملی ایران‌زمین است که پهلوان‌بانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوری‌هایش منظومه‌ای حماسی سروده شده‌است. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال می‌رود ناظم بانوگشسب‌نامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بوده‌است.

ظاهراً مآخذ بانوگشسب‌نامه شاهنامه‌های منثور و گزارشنامه‌های پهلوانان پیش از دورهٔ اسلامی در ایران بوده‌است. بانوگشسب‌نامه حماسه‌ای خوش‌فرجام است که به رشته‌داستان‌های رزمی و پهلوانی عامیانهٔ پایان دوره ساسانی مربوط می‌شود و شرح دلاوریهای بانو گشسپ است. این منظومه در بحر متقارب (همچو شاهنامه) و در حدود ۱۰۰۰ بیت است. بانوگشسب‌نامه ظاهرا تنها حماسهٔ ملی ایران‌زمین است که پهلوان‌بانویی، قهرمان داستان است و در وصف جنگاوری‌هایش منظومه‌ای حماسی سروده شده‌است. نام سرایندهٔ آن مشخص نیست ولی احتمال می‌رود ناظم گشسب‌نامه و همچنین منظومهٔ دیگری به نام فرامرزنامه شاعری از اهالی کورهٔ اردشیر (گور یا همان فیروزآباد فارس) و مسلمان شیعه بوده‌است. منظومهٔ بانو گشسپ نامه در شرح ماجراها و دلاوریهای وی است.

بانو گشسب (دختر رستم)خاستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران که در زیر نام‌هایشان آمده‌است هر کدام پهلوان بوده‌اند و هر کدام ماجرایی داشته‌اند در گشسب نامه که سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق می‌شود با او ازدواج می‌کند.




شخصیت‌ها

همراه با بانوگشسپ ۲۵ شخصیت دیگر در ساختن این قصه سهم دارند که نام اکثر آنان در شاهنامه آمده‌است: رستم، فرامرز، پادشاه پریان، زال، زواره، شیده، پیران، افراسیاب، تمرتاش، گرسیوز، چیپال، جیپور، شاه شاهان، کی‌کاووس، فریبرز، طوس، گودرز، گیو، بهرام، رُهام، اشکش، گرگین، فرهاد، خراد، برزین.




بانوگشسب‌

بانو گُشَسْپ از شخصیتهای حماسی ایرانیان است. او دختر رستم و همسرگیو و مادر بیژن است. وی از زنان جنگاور و پهلوان است. مادر بانوگشسپ خالهٔ کی‌قباد است و به روایتی گلندام نام دارد. وی یکی از بانوان پهلوان ایران زمین است که منظومه‌ای به همین نام یعنی منظومهٔ بانوگُشَسب‌نامه یا بانوگشسپ‌نامه برای ایشان سروده شده و یکی از حماسه‌های ملی ایران محسوب می‌شود. بانو گشسب خواستگاران فراوانی داشت که هر کدام از این خواستگاران پهلوان بوده‌اند و هر کدام ماجرایی داشته‌اند. نامهای این پهلوانان در زیر آمده‌است. سرانجام برادر رهام یعنی گیو موفق می‌شود با بانو گشسب ازدواج کند.

رستم دختری دیگری نیز (از خالهٔ کی‌قباد) به نام زربانو دارد.




بانو گشسب در طومار شاهنامه

نام بانو گشسب در شاهنامه فردوسی نیامده‌است ولی در طومار شاهنامه به گشسب بانو و کارهای او اشاره زیادی رفته‌است. بانو گشسپ طبق طو مارها بعد از فرامرز به دنیا آمد ولی از سهراب بزرگتر بود. اشاره شده‌است که او در لشکر کشی سهراب به ایران با سهراب جنگید و دست او را شکست ولی پیران ویسه وزیر افراسیاب نامه‌ای از رستم جعل کرد و برای بانو گشسپ فرستاد که‌ای دختر چگونه جرات کرده‌ای در کاری که به به مر دان مربوط است دخالت کنی اگر باز نگردی تو را نخواهم بخشید و چنین بود که بانو گشسپ بازگشت. نیز گفته شده‌است که بانو گشسپ خواستگاران بسیار داشت و کی کاووس پادشاه ایران و طوس و گیو از جمله خواستگاران او بودند ولی بانو گشسپ شرط کرده بود که فقط با کسی ازدواج خواهد کرد که بتواند در کشتی گرفتن او را شکست دهد اما از آن جا که هیچ کس نتوانست این شرط را به جا بیاورد بانو گشسپ سرانجام با خواست پدرش با گیو ازدواج کرد گرچه میگویند که او در شب اول ازدواجش دست و پای گیو را بسته و او را در گوشه‌ای از خانه انداخته بود. بانو گشسپ به همراه خواهرش زرسپ بانو در جنگ هفت لشکر شرکت داشت. پس از این که بهمن فرامرز را کشت و زال به کوه نزد سیمرغ رفت گشسپ بانو به دنبال زال به کوه رفت.
page1 - page2 - page3 - page4 - page5 - page7 - page8 - | 4:41 pm
نیمباز
نیمباز (Nimbuzz) نرم‌افزاری اختصاصی، چندسکویی و پیام‌رسان فوری برای تلفن‌های همراه، لوح‌رایانه‌ها (تبلت‌ها) و رایانه‌های شخصی است که ۱۵۰ میلیون کاربر در ۲۰۰ کشور دارد.


گفتگوی اینترنتی
گپیا چت در فارسی اصطلاحی به معنای گفتگوی اینترنتی است. اگرچه فرهنگستان زبان فارسی واژه گپ را معادل این واژه قرار داده‌است اما این واژه چندان مورد استقبال عمومی قرار نگرفته‌است. این واژه خلاصه شده Online chat از زبان انگلیسی است.






فن آوری
در ابتدا برای چت اینترنتی از پروتوکل آی آر سی استفاده می‌شد. اما اکنون از طریق سایر پروتکل‌ها نیز این کار امکان پذیر می باشد.


نرم‌افزارهای چت
برای چت نرم‌افزارهای زیادی مانند آی‌آرسی، یاهو مسنجر، ام اس ان مسنجر، گوگل تاک، اسکایپ و پیام‌رسان ویندوز لایو وجود دارد. نرم افزار های چت هم اکنون در موبایل هم افزایش چشم گیری داشته اند و کاربران خاص خود را دارند.



اینترنت

اینترنت (به انگلیسی: Internet) ( مخفف interconnected networks شبکه‌های به هم پیوسته ) را باید بزرگ‌ترین سامانه‌ای دانست که تاکنون به دست انسان طرّاحی، مهندسی و اجرا گردیده‌است. ریشهٔ این شبکهٔ عظیم جهانی به دههٔ ۱۹۶۰باز می گردد که سازمان‌های نظامی ایالات متّحدهٔ آمریکا برای انجام پروژه‌های تحقیقاتی برای ساخت شبکه‌ای مستحکم، توزیع شده و باتحمل خطا سرمایه گذاری نمودند. این پژوهش به همراه دوره‌ای از سرمایه گذاری شخصی بنیاد ملی علوم آمریکا برای ایجاد یک ستون فقرات جدید، سبب شد تا مشارکت‌های جهانی آغاز گردد و از اواسط دههٔ ۱۹۹۰، اینترنت به صورت یک شبکهٔ همگانی و جهان‌شمول در بیاید. وابسته شدن تمامی فعّالیت‌های بشر به اینترنت در مقیاسی بسیار عظیم و در زمانی چنین کوتاه، حکایت از آغاز یک دوران تاریخیِ نوین در عرصه‌های گوناگون علوم، فن‌ّآوری، و به خصوص در نحوه تفکّر انسان دارد. شواهد زیادی در دست است که از آنچه اینترنت برای بشر خواهد ساخت و خواهد کرد، تنها مقدار بسیار اندکی به واقعیت درآمده‌است.

اینترنت سامانه‌ای جهانی از شبکه‌های رایانه‌ای بهم پیوسته‌است که از پروتکلِ «مجموعه پروتکل اینترنت» برای ارتباط با یکدیگر استفاده می‌نمایند. به عبارت دیگر اینترنت، شبکه‌ی شبکه هاست که از میلیون‌ها شبکه خصوصی، عمومی، دانشگاهی، تجاری و دولتی در اندازه‌های محلی و کوچک تا جهانی و بسیار بزرگ تشکیل شده‌است که با آرایه وسیعی از فناوریهای الکترونیکی و نوری به هم متصل گشته‌اند. اینترنت در برگیرنده منابع اطلاعاتی و خدمات گسترده ایست که برجسته‌ترین آنها وب جهان‌گستر و رایانامه می‌باشند. سازمان‌ها، مراکز علمی و تحقیقاتی و موسسات متعدد، نیازمند دستیابی به شبکه اینترنت برای ایجاد یک وب‌گاه، دستیابی از راه دور وی‌پی‌ان، انجام تحقیقات و یا استفاده از سیستم رایانامه، می‌باشند. بسیاری از رسانه‌های ارتباطی سنتی مانند تلفن و تلویزیون نیز با استفاده از اینترنت تغییر شکل داده‌اند ویا مجدداً تعریف شده اند و خدماتی جدید همچون صدا روی پروتکل اینترنت و تلویزیون پروتکل اینترنت ظهور کردند. انتشار روزنامه نیز به صورت وب‌گاه، خوراک وب و وب‌نوشت تغییر شکل داده‌است. اینترنت اشکال جدیدی از تعامل بین انسانها را از طریق پیام‌رسانی فوری، تالار گفتگو و شبکه‌های اجتماعی بوجود آورده‌است.

در اینترنت هیچ نظارت مرکزی چه بر امور فنّی و چه بر سیاست‌های دسترسی و استفاده وجود ندارد. هر شبکه تشکیل دهنده اینترنت، استانداردهای خود را تدوین می‌کند. تنها استثنا در این مورد دو فضای نام اصلی اینترنت، نشانی پروتکل اینترنت و سامانه نام دامنه است که توسط سازمانی به نام آیکان مدیریت می‌شوند. وظیفه پی بندی و استاندارد سازی پروتکل‌های هسته‌ای اینترنت، IPv4 و IPv6 بر عهده گروه ویژه مهندسی اینترنت است که سازمانی بین‌المللی و غیرانتفاعی است و هر فردی می‌تواند در وظایفشان با آن مشارکت نماید.




واژه‌شناسی
در زبان انگلیسی واژه ی Intrnet هنگامی که به شبکه جهانی مبتنی بر پروتکل IP اطلاق می گردد، با حرف بزرگ در اول کلمه، نوشته می شود.
در رسانه ها فرهنگ عامه، گاه با اینترنت به صورت یک مقوله عمومی و مرسوم برخورد کرده و آن را با حرف تعریف و به صورت حروف کوچک می نگارند(the internet)
در برخی منابع بزرگ نوشتن حرف اول را به دلیل اسم بودن آن جایز می دانند نه برای صفت بودن این واژه.
واژهٔ لاتین the Internet چنانچه به شبکهٔ جهانی اینترنت اشاره کند، اسم خاص است و حرف اوّلش با حروف بزرگ آغاز می‌شود(I). اگر حرف اوّل آن کوچک باشد می‌تواند به عنوان شکل کوچک شده کلمه Internetwork برداشت شود که به معنی میان شبکه است. واژه "ابر" نیز به صورت استعاری، به ویژه در ادبیات رایانش ابری و نرم‌افزار به عنوان سرویس، برای اشاره به اینترنت به کار می‌رود.



اینترنت در برابر وب
غالباً در گفتگوهای روزمره از دو واژهٔ "وب" و "اینترنت"، به اشتباه، بدون تمایز زیادی استفاده می‌شود، امااین دو واژه معانی متفاوتی دارند. اینترنت یک سامانه ارتباطی جهانی برای داده هاست، زیرساخت‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری است که رایانه‌ها در سراسر جهان به یک‌دیگر متصل می‌سازد. در مقابل، وب یکی از خدماتی (سرویس)است که بر روی اینترنت ارائه می‌شود و برای ارتباط از شبکه اینترنت بهره می‌جوید. وب مجموعه ای از نوشته های به هم پیوسته(web page) است که به کمک ابرپیوندها و آدرس جهانی(URL) به یکدیگر پیوند خورده‌اند.
وب شامل سرویس های دیگر مانند رایانامه، انتقال فایل(پروتکل اف‌تی‌پی)، گروه خبری و بازی آنلاین است.
خدمات(سرویس) های یاد شده بر روی شبکه های مستقل و جدا از اینترنت نیز در دسترس هستند. وب به عنوان لایه ای در بالای اینترنت قرار گرفته و سطح بالاتری نسبت به آن قرار دارد.



تاریخچه
افتتاح پروژه اسپوتنیک توسط اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی زنگ خطر را برای ایالات متحده به صدا درآورد تا با تأسیس آرپا یا موسسه پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته در سال ۱۹۵۸ (میلادی) پیشروی در زمینه فناوری را بازیابد.

آرپا اداره فناوری پردازش اطلاعات (IPTO) را تاسیس نمود تا پروژه SAGE راکه برای اولین بار سامانه‌های رادار سراسر کشور را با هم شبکه کرده بود پیشتر برد. هدف IPTO دست یافتن به راههایی برای پاسخ به نگرانی ارتش امریکا در باره قابلیت مقاومت شیکه‌های ارتباطیشان را پاسخ دهد، و به عنوان اولین اقدام رایانه هایشان را در پنتاگون، کوه چاین و دفتر مرکزی فرماندهی راهبردی هوایی (SAC) را به یکدیگر متصل سازد.جی.سی.آر لیکلایدر که از ترویج کنندگان شبکه جهانی بود به مدیریت IPTO رسید.لیکلایدر در سال ۱۹۵۰ (میلادی) پس از علاقه‌مند شدن به فناوری اطلاعات از آزمایشگاه روانشناسی صدا در دانشگاه هاروارد به ام آی تی رفت. در ام آی تی او در کمیته‌ای مشغول به خدمت شد که آزمایشگاه لینکلن را تاسیس کرد و بر روی پروژه SAGE کار می‌کرد. در سال ۱۹۵۷ (میلادی) او نایب رئیس شرکت بی بی ان (BBN) شد. در آنجا بود که اولین محصول PDP-۱ را خرید و نخستین نمایش عمومی اشتراک زمانی را هدایت نمود.
پروفسورلئونارد کلینراک در کنار یکی از اولین پردازشگرهای پیغام واسط (به انگلیسی: Interface Message Processor) در دانشگاه کالیفرنیا، لس‌آنجلس

در IPTO جانشین لیکلایدر ایوان ساترلند، در سال ۱۹۶۵ (میلادی)، لارنس رابرتس را بر آن گماشت که پروژه‌ای را برای ایجاد یک شبکه آغاز نماید و رابرتس پایه این فناوری را کار پل باران نهاد
.

پل باران مطالعه جامعی را برای نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا منتشر کرده بود که در آن پیشنهاد داده بود که برای دستیابی به استحکام و مقاومت در برابر حوادث از راه‌گزینی بسته کوچک استفاده شود. رابرتس در آزمایشگاه لینکلن ام آی تی کار کرده بود که هدف اولیه از تاسیس آن، پروژه SAGE بود. لئونارد کلینراک استاد دانشگاه کالیفرنیا تئوریهای زیربنایی شبکه‌های بسته را در سال ۱۹۶۲ (میلادی) و مسیریابی سلسله مراتبی را در سال ۱۹۶۷ (میلادی) ارائه کرده بود، مفاهیمی که زمینه ساز گسترش اینترنت به شکل امروزی آن شدند.

جانشین ساترلند، رابرت تیلور، رابرتس را قانع نمود که موفقیت‌های اولیه‌اش در زمینه راه‌گزینی بسته کوچک را گسترش دهد و بیاید و دانشمند ارشد IPTO شود.در آنجا رابرتس گزارشی با نام "شبکه‌های رایانه‌ای منابع مشترک" به تیلور داد، که در ژوئیه ۱۹۶۸ (میلادی) م.رد تایید او قرار گرفت و زمینه ساز آغاز کار آرپانت در سال بعد شد. پس از کار فراوان، سرانجام در ۲۹ اکتبر ۱۹۶۹ دو گره اول آنچه که بعدها آرپانت شد به هم متصل شدند.این اتصال بین مرکز سنجش شبکه کلینراک در دانشکده مهندسی و علوم کاربردی UCLA و سامانه NLS داگلاس انگلبرت در موسسه تحقیقاتی SRI International در پارک منلو در کالیفرنیا برقرار شد. سومین مکان در آرپانت مرکز ریاضیات تعاملی Culler-Fried در دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا بود و چهارمی دپارتمان گرافیک دانشگاه یوتا بود. تا پایان سال ۱۹۷۹ (میلادی) پانزده مکان مختلف به آرپانت جوان پیوسته بودند که پیام آور رشدی سریع بود. آرپانت تنها یکی از اجداد اینترنت امروزی بود. در تلاشی جداگانه، دونالد دیویز نیز، در آزمایشگاه ملی فیزیک انگلیس مفهوم راه‌گزینی بسته کوچک را کشف کرده بود. اونخستین بار آن را در ۱۹۶۵ (میلادی) مطرح نمود. کلمات بسته و راهگزینی بسته در واقع توسط او ابداع شدند و بعدها توسط استانداردها پذیرفته و به کار گرفته شدند. دیویز همچنین یک شبکه راهگزینی بسته به نام Mark I در سال ۱۹۷۰ (میلادی) درانگلستان ساخته بود
.به دنبال نمایش موفق راهگزینی بسته در آرپانت(ARPANET)؛ در سال ۱۹۷۸، اداره پست بریتانیا، Telenet، DATAPACوTRANSPAC با یکدیگر همکاری را برای بوجود آوردن نخستین سرویس شبکه راهگزینی بسته خود آغاز نمودند. در بریتانیا این شبکه به نام سرویس بین‌المللی راهگزینی بسته (به انگلیسی: International Packet Switched Service) خوانده می‌شد. مجموعه شبکه‌های X.۲۵ از اروپا و آمریکا گسترش یافت و تا سال ۱۹۸۱ کانادا، هنگ کنگ و استرالیا ر در بر گرفته بود.استانداردهای راهگزینی بسته X.۲۵ را "کمیته مشاوره بین‌المللی تلگراف و تلفن(CCITT)" - که امروزه به نام ITU-T خوانده می‌شود- حول و حوش سال ۱۹۷۶ تدوین نمود. X.۲۵ از پروتکلهای TCP/IP مستقل بود. این پروتکلها حاصل کار تجربی DARPA در آرپانت، شبکه رادیویی بسته و شبکه ماهواره‌ای بسته بودند.

آرپانت اولیه بر روی برنامه کنترل شبکه(NCP) (به انگلیسی: Network Control Program) کارمی کرد، استانداردی که در دسامبر ۱۹۷۰ توسط تیمی به نام "گروه کاری شبکه(NWG)" به مدیریت استیو کراکر (به انگلیسی: Steve Crocker) طراحی و پیاده سازی شد. برای پاسخگویی به رشد سریع شبکه که مرتباً مکانهای بیشتری بدان متصل می‌شد، وینتون سرف (به انگلیسی: Vinton Cerf) و باب کان (به انگلیسی: Bob Kahn) اولین توصیف پروتکلهای TCP را که امروزه به گستردگی استفاده می‌شوند در خلال سال ۱۹۷۳ ارائه دادند و در مه ۱۹۷۴ مقاله‌ای در این باب منتشر نمودند. به کاربردن واژه اینترنت برای توصیف یک شبکه TCP/IP یکتای جهانی از دسامبر ۱۹۷۴ با انتشار RFC ۶۷۵ آغاز شد.این RFC اولین توصیف کامل مشخصات TCP بود که توسط وینتون سرف، یوگن دالال و کارل سانشاین در آن زمان در دانشکاه استانفورد نوشته شد. در خلال نه سال یعدی کار تا آنجا پیش رفت که پروتکلها تصحیح شدندو بر روی بسیاری از سیستم‌های عامل پیاده سازی شدند.اولین شبکه برپایه بسته پروتکل اینترنت(TCP/IP) از اول ژانویه ۱۹۸۳ وقتی که همه ایستگاههای متصل به آرپا پروتکلهای قدیمی NCP را با TCP/IP جایگزین کردند، شروع به کار نمود. در سال ۱۹۸۵ بنیاد ملی علوم آمریکا(NFS) ماموریت ساخت NFSNET- یک ستون فقرات (Network Backbone) دانشگاهی با سرعت ۵۶ کیلوبیت بر ثانیه(Kbps) - با استفاده از رایانه‌های "مسیریاب فازبال" (به انگلیسی: Fuzzball router) را به مخترع این رایانه‌ها، دیوید ال. میلز (به انگلیسی: David L. Mills) سپرد. یک سال بعد NFS تبدیل به شبکه پرسرعت تر ۱٫۵ مگابیت بر ثانیه ( Mbps) را نیز پشتیبانی می‌کرد. دنیس جنینگ، مسئول برنامه ابرکامپیدتردرNFS تصمیمی کلیدی در مورد استفاده از پروتکلهای TCP/IP ارائه شده توسط DARPA گرفت. گشایش شبکه به دنیای تجاری در سال ۱۹۸۸ آغاز شد.شورای شبکه بندی فدرال ایالات متحده در آن سال با اتصال NFSNET به سامانه تجاری پست MCI موافقت نمودو این اتصال در تابستان ۱۹۸۹ برقرارشد. سایر خدمات پست الکترونیکی تجاری(مانند OnTyme,Compuserve,Telemail ) نیز به زودی متصل شدند. در آن سال سه ارائه دهنده سرویس اینترنت(ISP) بوجود آمدند : UUNET, PSINet, CERFNET . شبکه‌های جدای مهمی که دروازه‌هایی به سوی اینترنت (که خود بعداً جزئی از آن شدند)می گشودند عبارت بودند از : یوزنت, بیت‌نت بسیاری از شبکه‌های متنوع تجاری و آموزشی دیگر همچون Telenet, Tymnet, Compuserve و JANET نیز به اینترنت در حال رشد پیوستند. Telenet - که بعدها Sprintnet نامیده شد - یک شبکه رایانه‌ای ملی خصوصی بود که از ۱۹۷۰ کار خود را آغاز کرده بود و امکان دسترسی با شماره‌گیری (به انگلیسی: Dial-up Access) را به صورت رایگان در شهرهایی در سراسر امریکا فراهم ساخته بود.این شبکه سرانجام در دهه ۱۹۸۰، با محبوبیت روزافزون TCP/IP به سایرین متصل شد. فابلیت TCP/IP برای کار با هر نوع شبکه ارتباطی از پیش موجود، سبب رشد آسانتر آن می‌گشت؛ اگر چه که رشد سریع اینترنت در وهله اول ناشی از در دسترس بودن مسبریابهای استاندارد تجاری از طرف بسیاری از شرکتها، در دسترس بودن تجهیزات تجاری اترنت(به انگلیسی: Ethernet) برای ساخت شبکه‌های محلی و پیاده سازیهای گسترده و استانداردسازی TCP/IP در یونیکس]](به انگلیسی: Unix) و بسیاری سیستم عاملهای دیگر بود.
این رایانه نکست توسط تیم برنرز لی در سرن به عنوان اولین وب سرور دنیا استفاده شد.

اگرچه بسیاری از کاربردها و رهنمودهایی که اینترنت را ممکن ساخت به مدت تقریباً دو دهه وجو داشتند، امااین شبکه تا دهه ۱۹۹۰ هنوز چهره‌ای همگانی نداشت. در ششم آگوست ۱۹۹۱، سرن - سازمان اروپایی پژوهش در باره ذرات - پروژه وب جهان گستر(World Wide Web) را به اطلاع عموم رساند. وب توسط دانشمندی انگلیسی به نام تیم برنرز لی(به انگلیسی: Sir Tim Berners-Lee) در سال ۱۹۸۹ اختراع شد.یکی از مرورگرهای وب محبوب اولیه ViolaWWW بود که از روی هایپرکارت الگوبرداری شده بود و از سامانه پنجره ایکس(به انگلیسی: X Window System) استفاده می‌کرد. سرانجام این مرورگر جای خود را در محبوبیت به مرورگرموزاییک (به انگلیسی: Mosaic) داد. در سال ۱۹۹۳ مرکزملی کاربردهای ابررایانش امریکا (به انگلیسی: National Center for Supercomputing Applications) دردانشگاه ایلینوی اولین نسخه از موزاییک را منتشر کرد و تا اواخر سال ۱۹۹۴ علاقه عمومی به اینترنتی که پیش از این آموزشی و تخصصی بود، گسترش فراوانی یافته بود. در سال ۱۹۹۶ استفاده از واژه اینترنت معمول شد و مجازا برای اشاره به وب هم استفاده شد. در همین هنگام، در گذر این دهه، اینترنت بسیاری از شبکه‌های رایانه‌ای عمومی از پیش موجود را در خود جا داد(اگر چه برخی مثل FidoNet همپنان جداماندند). آنچنانکه تخمین زده شده‌است، در دهه ۹۰ در هرسال اینترنت رشدی صددرصدی نسبت به سال قبل خود داشته‌است و در سالهای ۱۹۹۶و۱۹۹۷ نیز دوره‌های کوتاهی از رشد انفجاری داشته‌است
.این میزان رشد به خصوصیت عدم کنترل مرکزی اینترنت که امکان رشد اندامی شبکه را فراهم می‌سازد نسبت داده‌اند و همچنین به ماهیت بازوغیراختصاصی پروتکلهای اینترنت که امکان برقراری سازگاری و همکاری میان فروشندگان مختلف و عدم توانایی یک شرکت برای اعمال کنترل بیش از حد بر روی شبکه را سبب می‌شود.جمعیت تخمینی کاربران اینترنت مطابق آمار سی ام ژوئیه ۲۰۰۹ ، ۱٫۶۷ میلیارد نفراست.


حاکمیت
اینترنت یک شبکه جهانی توزیع شده‌است که شبکه‌های خودمختار به انتخاب خود به آن پیوسته‌اند و بدون هیچ بدنهٔ مرکزی فرماندهی کار می‌کند. اما برای حفظ هم‌کنش‌پذیری آن جنبه‌های فنی و سیاستهای زیر ساخت پایهٔ آن و همچنین فضاهای نام اصلی آن توسط بنگاه اینترنتی نامها و شماره‌های تخصیص داده شده(به انگلیسی: Internet Corporation for Assigned Names and Numbers) (ICANN) اداره می‌شوند که مقر اصلی آن درمارینا دل ری، کالیفرنیا قرار دارد. ICANN مرجعی است که به هماهنگ سازی تخصیص شناسه‌های یکتا برای استفاده در اینترنت می‌پردازد.این شناسه‌ها شامل نامهای دامنه، نشانی‌های IP، شماره پورت‌های برنامه‌ها در لایه انتقال و بسیاری از پارامترهای دیگر می‌شود. فضاهای نام یکتای جهانی که در آن نام‌ها و شماره‌ها به صورتی تخصیص داده می‌شوند که مقادیر یکتا باشند، برای دسترسی جهانی به اینترنت ضروری هستند. ICANN توسط یک هیات مدیره بین‌المللی که از بین انجمنهای فنی، آکادمیک و سایر انجمنهای غبر تجاری دیگراینترنت انتخاب می‌شود.دولت امریکا همچنان نقش اولیه را در تایید تغییرات در حوزه ریشه سامانه نام دامنه (به انگلیسی: DNS root zone) که قلب سامانه نام دامنه(DNS) را تشکیل می‌دهد. نقش ICANN در هماهنگی تخصیص شناسه‌های یکتا، آن را به عنوان تنها پیکره هماهنگ سازی در شبکه جهانی اینترنت متمایز می‌سازد.در ۱۶ نوامبر ۲۰۰۵ نشست جهانی در باره جامعه اطلاعاتی که در تونس بر‌گزار شد انجمن حاکمیت اینترنت(IGF) را تاسیس کردند تا به مسایل مرتبط با اینترنت بپردازد.
ساعت : 4:41 pm | نویسنده : admin | مطلب بعدی
مای نیمباز | next page | next page